شمال نیوز: خردادماه امسال رقابت علی لاریجانی و غلامعلی حدادعادل بر سر کرسی ریاست پارلمان وارد هفتمین سال خود میشود، رقابتی که یک وزنه تاثیرگذار در هر دوره آن یک محمدرضای باهنر بوده است. مرد لابی های پنهان مجلس!
به گزارش شمال نیوز، «لابیگری» سال های زیادیست که با باهنر عجین شده است. حتی این روزهایی که او از قالب صرف نماینده مجلس بودن بیرون آمده است و و دبیرکلی باسابقه ترین تشکل حزبی جریان راست سنتی را عهده دار شده و بر صندلی حبیب الله عسگراولادی در جبهه پیروان خط امام و رهبری تکیه زده است. بهارستان اما هنوز همان سنگر اول و قطعی اوست. هنوز هم در هر تصمیم مهم مجلس پای یک محمدرضای باهنر در میان است. او هنوز هم وزنه سنگین لابی گری در پارلمان است.
سیاستورزیهای مرد لابیهای پنهان مجلس در بیش از 2 دهه حضور در پارلمان آنقدر تاثیرگذار بوده است که هرکس سودای ریاست بر مجلس در سر داشته است بداند یک راه رییس مجلس شدن از محمدرضا باهنر میگذرد، فرقی ندارد غلامعلی حدادعادل باشد یا علی لاریجانی. نقش آفرینی و قدرت نفوذ باهنر حتی دولت ها را گاها متوسل به او کرده است، آنگونه که در جریان رای به وزرای دولت، به جریان انداختن استیضاح یا سوال یا جلوگیری از طرح آن، تصویب یا رد یک طرح یا لایحه و ...بارها دولتی ها را به سوی باهنر کشانده است تا از نفوذ خود بر وکلای ملت به نفع آنها بهره بگیرد.
باهنر نیز در همه این سال ها نه تنها لابی گری خود را انکار نکرده که آن را از اصول و شرایط اصلی وکیل ملت بودن و در حد امر به معروف و نهی از منکر دانسته است.
باقی ماندن باهنر در اندازه نایب رییسی مجلس اما همیشه یک سوال بوده است، اینکه چرا وی تلاشی برای قرار گرفتن در سطح یکی از سران سه قوه را هیچگاه از خود نشان نداده است. وی اما این فداکاری سیاسی خود می داند و می گوید« اینکه من همیشه نایب رییس مجلس می شوم نه رییس، یکی از فداکاری های سیاسی است! در مجلس هفتم مسلم بود که اگر نامزد بشوم، رئیس مجلس هفتم می شوم، اما نشستیم و با دوستان حرف زدیم و بعضی دوستان گفتند که مصلحت این است که آقای حداد رئیس بشوند، من هم قانع شدم و من یک ماه کار شبانه روزی کردم که طرفداران خودم را قانع کنم که به آقای حدادعادل رای بدهند.»
چرخش باهنر از ادیب سیاستمدار به سیاستمدار فیلسوف!
باهنر اما گرچه به اذعان خود در مجلس هفتم دست راست حدادعادل بود و تلاش بی وقفه ای را برای نشاندن آن بر کرسی ریاست بهارستان کرد، اما با پا گذاشتن علی لاریجانی مرد بانفوذ جریان راست سنتی به بهارستان، باهنر نیز به سوی او متمایل شد و تمام تلاش خود را برای نزدیک کردن لاریجانی به کرسی ریاست قوه مقننه به کار گرفت. تلاشی که در همان سال اول نتیجه داد و علی آقای لاریجانی توانست کرسی ریاست مجلس را در رقابت با حدادعادل از آن خود کند. علی لاریجانی که به فراست از جایگاه باهنر در ساختار پارلمان آگاه بود او را در 6 سال گذشته در کنار خود قرار داد و توانست در هر انتخابات ریاست مجلس ادیب مجلس را از صحنه رقابت به در کند.
رقابت دیرینه لاریجانی و حدادعادل وارد هفتمین سال خود میشود
خردادماه امسال اما رقابت دیرینه و سنتی ادیب سیاستمدار و لاریجانی فیلسوف وارد هفتمین سال خود می شود. رقابتی سنتی که گرچه به رویه ای تکراری تبدیل شده است اما اهمیت آن هنوز پابرجاست. روی کار آمدن دولتی جدید که از قضا نزدیکی سیاسی بیشتری به علی لاریجانی دارد اهمیت این انتخابات را برای دولتی ها هم بیش از همیشه کرده است. ادامه ریاست لاریجانی نه تنها موقعیت راستگرایان سنتی را در برابر نوآمدگان اصولگرا که حدادعادل در قالب آن طیف سیاسی تعریف می شود، مستحکم تر خواهد کرد، که آرامش بیشتری را هم برای دولت تازه روی کار آمده فراهم خواهد آورد. چه آنکه حدادعادل مورد حمایت جریانی در مجلس است که از قضا از مخالفان سرسخت و منتقدان افراطی دولت محسوب می شوند.
با این وجود اما گویی حدادعادل که مردی خستگی ناپذیر در انتخابات هیات رییسه مجلس شده است هنوز هم در تلاش است که لاریجانی را برای یکبار هم که شده در انتخابات ریاست مجلس از میدان به در کند و او را از صندلی ریاست به زیر کشیده و به صحن مجلس منتقل کند.
شاید از همین روست که فرستادن سیگنال به سوی باهنر را آغاز کرده است و آنجا که در خصوص کاندیداتوری اش در این انتخابات مورد سوال قرار می گیرد صراحتا اعلام می کند باید در این مورد با باهنر رایزنی و مشورت کند.
حدادعادل بعد از 10 سال هم نشینی با باهنر به خوبی به وزنه و تاثیرگذاری او در صحن پارلمان پی برده است. او به خوبی می داند تنها چندبار چرخش باهنر در میان صندلیهای نمایندگان آرا را به نفع یک تصمیم خاص جابجا خواهد کرد.
باهنر و بازی پیچیدهای به نام ریاست مجلس
بازی ریاست مجلس اما اینبار بازی همیشگی نیست. چه آنکه باهنر این روزها با قرار گرفتن در ریاست جبهه پیروان خط امام و رهبری با چالش های زیادی در فضای بحران زده اصولگرایی روبرو شده است. او در یک سو برای تثبیت جایگاه خود در بین راست گرایان سنتی نیاز شدیدی به داشتن حامیانی از جنس علی لاریجانی دارد. او به خوبی می داند لاریجانی مردی بانفوذ و مورد وثوق در بین اصولگرایان، مراجع تقلید و علمای اصولگرا است و در بزنگاه ها می تواند بر وزنه و جایگاه لاریجانی تکیه کند.
در سویی دیگر بحران نواصولگرایان و نوآمدگان اصولگرا باهنر را با چالشی جدی روبرو ساخته است. او که از نخستین روزهای ریاستش بر جبهه پیروان تلاش برای نزدیک کردن نواصولگرایان به راست سنتی و کم کردن ختلافات را آغاز کرده است نه تنها تاکنون به موفقیت چشمگیری دست نیافته است که سنگ اندازی های این طیف از اصولگرایان روز به روز فضا را برای این جریان سخت تر کرده است شاید از همین روست که نزدیک شدن چهره هایی چون حدادعادل که قرابت سیاسی بیشتری با این طیف از اصولگرایان دارد برای باهنر خالی از فایده نباشد.
همین ملاحظه کاری هاست که شاید انتخاب را برای باهنر اینبار سخت تر از گذشته کرده باشد او این روزها در میانه غلامعلی حدادعادل و علی لاریجانی قرار گرفته است و چرخیدن به سمت هر یک از این دو هزینه هایی را به او تحمیل خواهد کرد./نامه
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
working();